- نويسنده : admin
- بازديد : 225 مشاهده
- دسته بندي : متون , داستان , داستانک , جملات معنا دار ,

دو یهودی داشتند در داخل یک رستوران با هم بحث می کردند.
گارسون از آنها پرسید: در مورد چه چیزی بحث می کنید؟
یهودی: ما داشتیم برای کشتن ١۴ هزار نفر انسان و یک الاغ برنامه ریزی می کردیم.
گارسون: چرا یک الاغ ؟!
سپس یهودی رو به همکارش کرد و گفت: ببین، نگفتم با این روش هیچکس به ١۴ هزار نفر انسان اهمیتی نمی دهد!
خیلی مسائل جزئی و کم اهمیت برای این است که مسائل مهم و اصلی را به حاشیه ببرد و توجه کسی به آنها جلب نشود.
سایت تفریحی مسترها